جدول جو
جدول جو

معنی سر و ته - جستجوی لغت در جدول جو

سر و ته
اول و آخر چیزی یا جایی
تصویری از سر و ته
تصویر سر و ته
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چاق و چله و سالم سالم و سرحال. یا سر و مر و گنده. چاق و چله و سالم
فرهنگ لغت هوشیار
سر نخ، روش کار طریقه عمل، اطلاع از کاری خبرگی، مدعا مقصود، دفتر حساب. یا سر رشته از دست رفتن، قدرت ضبط امور را از دست دادن، سراسیمه و گیج شدن، ترک کردن مهم و معامله ای، مردن، یا سر رشته یافتن، در یافتن اساس کاری را
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی که سر آن مسدود باشد (پاکت جعبه صندوق) مقابل سرباز سر گشاده، مخفی پنهان، برمز پوشیده: سخن سربسته گفتی با حریفان خدارا زین معما پرده برار (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر و بر
تصویر سر و بر
شکل و قیافه، وضع لباس و پوشاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر و مر
تصویر سر و مر
((سُ رُ مُ))
سالم، تندرست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سر و سر
تصویر سر و سر
راز و رابطۀ پنهانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرکوفته
تصویر سرکوفته
سرکوبیده، سرکوب شده، جانوری که سرش را کوبیده و شکسته باشند مثلاً مار سرکوفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر وقت
تصویر سر وقت
به هنگام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سر وقت
تصویر سر وقت
یا سر وقت کسی رفتن، به سراغ وی رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر وقت
تصویر سر وقت
اول وقت، به هنگام و در موقع معین، سروقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سروته
تصویر سروته
اول و آخر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر و ته یک کرباس بودن
تصویر سر و ته یک کرباس بودن
همه از یک قماش بودن مانند و برابر هم بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی سر و ته
تصویر بی سر و ته
پهناور، بی پایان، کنایه از سخن بی معنی، یاوه، بیهوده
فرهنگ فارسی عمید